فرقی نداره


تو شکستنو خوب بلدی


یه روز اومدی و حصار تنهاییم رو شکستی ،


امروزم دلمو..



خدایا مرا آنقدر پول ده


کــه مـرا بود آن جَن به




- تو سیگاری هستی ؟

- نه عزیزم فقط گاهی تفریحی میکشم ،

  الانم اینو کشیدم دیگه رفت رفت رفت.. تا یه ربع دیگه



حکایت قورباغه

تو حوضی که ماهی نباشه قورباغه سالاره ! 

 

ربطی نداشت 

 

به هیچکی.. به هیچی..

ولنتاین

کنج تاریک پارک ، 

نیمکت سرد و نمدار ، 

تلخی دود سیگار ، 

 

همه ی شب تنهایی من را می سازند باز..

سکوت

 

 

 به یاد آرزوهای از دست رفته مان

یک دقیقه سکوت... لطفا

 

میـروم و نمیـرود از سر من هوای تو

داده فلک سزای من تا چه بود سزای تو..

 

 

من از تو دل نمی بُرم

اگـر چه از تو دلـخورم

اگـر چه گفته ای تو را

به خاطرات بسپرم..

آرزو

همیشه آرزو داشتم کاش اونقدر پولدار بودم که میتونستم به همه بچه یتیما کمک کنم... به اونایی که مریض هستن و پول ندارن دارو بخرن.. به اونایی که فقیر و بیچاره هستن.. هـ...هوووووو...م.. خدایا چی میشد که من به آرزوم میرسدم.. واسه تو که کاری نداره.. اگه بخوای میتونی همین الان منو به آرزوم برسونی..

خدا جون مثلا من یه میلیارد تومن پول داشتم نصفش رو تو کارای خیر و نیک خرج میکردم یعنی پونصد میلیون..!! واسه کمک به بچه یتیما.. بچه های بیمار و مریض.. یا حتی بیشترش رو... فکر کن چقدر میشد دارو خرید...

کاش یه بار این فرصت رو بهم میدادی.. یه بار هم اینطوری منو آزمایش میکردی..آخه چی میشد..!؟ نکنه..نکنه فکر میکنی من هم ازون آدمایی هستم که وقتی به آرزوهاشون رسیدن همه چی رو فراموش میکنن...!؟ نه.. من قول میدم اگه منو به آرزوم برسونی همون اول نصفش رو.. یعنی پونصد میلیونش رو... یا اصلا بیشتر.. شیشصد میلیون ازون رو بذارم کنار واسه کارای نیک و خیر.. خوب حالا چی خدا جون..؟ بازم فکر میکنی من پای حرفم نمیتونم بمونم..؟ خب... خب.. اصلا اگه میخوای شیشصد میلیونش رو به من نده  و خودت به بچه یتیما بده.. اینطوری خیلی بهتره.. آره... دیگه حتی شیطون هم نمیتونه یه وقت منو گول بزنه که قولم رو فراموش کنم ولی تو رو که دیگه نمیتونه گول بزنه... خدا جون تو وکیل من هستی هرکار خوب و نیکی که خواستی با شیشصد میلیون تومنم بکن.. باشه ؟ تازه منم قول میدم با صد میلیون از پول خودم هم کلی کار خیر و نیک انجام بدم.. یعنی فقط سیصد میلیون تومنش واسه خودم میمونه.. البته شاید کمتر  هم بشه.. اوووم.. باشه دویست میلیون خودم بر میدارم دویست میلیون واسه بچه یتیما... حالا چی خداجون ؟ بازم فکر میکنی پای قولم نمونم...؟ منی که شیشصد میلیون..!! رو همین اول کنار گذاشتم واسه بچه یتیما..؟ چی..؟ هنوزم نمیخوای منو به آرزوم برسونی..؟ خب.. بذار یکم فکر کنم... باشه اون دویست میلیون رو هم با شیشصد میلیون خودت بردار واسه کارای نیک و بچه یتیما.. منم دویست میلیون خودم رو نگه میدارم.. حالا چی ؟ بازم نمیخوای آرزوم رو برآورده  کنی..؟ آخه واسه تو که کاری نداره..  من دیگه باید چیکار کنم تا از من مطمئن بشی‌ ؟ راستش میدونی خداجون.. من این دویست میلون رو هم که همشو واسه خودم نمیخوام.. میخوام کلی کارای خوب دیگه هم باهاش انجام بدم.. شاید فقط پنجاه میلیونش ته ته اش واسه خودم بمونه.. نیگا.. خدا جون من چقدر کوتاه اومدم.. از یه میلیارد فقط پنجاه میلیون واسه خودم.. حتی حاضرم فقط همین پنجاه میلیون رو بهم بدی و نهصد وپنجاه تومنش رو از طرف من خودت واسه کارای نیک برداری.. ببین خداجون تازه همین پنجاه تومنم رو که نمیخوام یدفعه همش رو بهم بدی.. اصلا قسطیش میکنیم.. ده میلیونش رو  الان بده بقیش رو هر وقت خودت خواستی.. باشه..؟ خدا جون باور کن کارم خیلی گیره.. حتی اگه الان پنج میلیون تومن هم بدی کارم راه میافته.. اصلا من فقط همین پنج تومن رو میخوام.. نهصد و نود و پنج میلیونش رو خودت واسه کارای نیک بردار.. اگه یه میلیون هم بهم بدی بقیش رو خودم جور میکنم... فقط یه میلیون.. خدا جون.. یه میلیون فقط... تازه همینم میتونیم... خدا...

 

 

من ناراحت بودم که چرا کفش ندارم..

اتفاقا

 مردی را دیدم که پا نداشت...

 

* پائولو کوئیلو